زیر کاس

لغت نامه دهخدا

زیرکاس. ( اِ مرکب ) زیرکاسه :
گر فلک با تو هم آورد شود در هر باب
زیرکاسی بزن و نیست کنش همچو حباب .میرنجات ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

زیر کاسه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم