زمین دریدن

لغت نامه دهخدا

زمین دریدن. [ زَ دَ دَ ] ( مص مرکب ) شکافتن زمین :
سرایت می کند در بی گناهان خشم جباران
زمین را می درد شری که خشم آلود می گردد.صائب ( از آنندراج ).دجله گریه زمین میدرد و می گذرد
گرد راهست اگر نیل وگر جیحونست.ظهوری ( ایضاً ).

فرهنگ فارسی

شکافتن زمین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم