زمین تواضع

لغت نامه دهخدا

زمین تواضع. [ زَ ت َ ض ُ ] ( ص مرکب ) در دو شاهد زیر از سوزنی ظاهراً کنایه از تواضعی سنگین و پروقار است :
زمین تواضع، صدریست آسمان همت
چو این به حلم و وقار و چو آن به جاه و خطر.سوزنی.صدر زمین تواضع و خورشید طلعتی
وز طلعت تو تافته خورشید بر زمی.سوزنی.

فرهنگ فارسی

در دو شاهد زیرا از سوزفی ظاهرا کنایه از تواضعی سنگین و پر وقار است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم