ریش تپه

لغت نامه دهخدا

ریش تپه. [ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] ( ص مرکب ) ریش محرابی. مورچپه. لحیانی. تپه ریش. پرریش. بلمه. ریشو. درازریش. بزرگ ریش. آنکه ریش بزرگ و انبوه دارد نه بسیار بلند. مقابل کوسج. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به لحیانی و مترادفات دیگر شود.

فرهنگ فارسی

ریش محرابی . مورچیه . لحیانی تپه ریش . بزرگ ریش .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم