روبه بازی کردن

لغت نامه دهخدا

روبه بازی کردن. [ ب َه ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) روباه بازی کردن. رجوع به روباه بازی کردن شود :
روبه بازی مکن در صف عشاق زانک
زشت بود پیش گرگ شیر کند آهویی.ابوالفرج رونی.

فرهنگ فارسی

روباه بازی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت فال اوراکل فال اوراکل فال راز فال راز