دیر ساختن

لغت نامه دهخدا

دیر ساختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) دیر ترتیب دادن. دیر تهیه کردن :
با همه زیرکی و استادی
دیر سازم و لیک بد سازم.علی تاج حلوایی.

فرهنگ فارسی

دیر ترتیب دادن . دیر تهیه کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم