خجلت گری

لغت نامه دهخدا

خجلت گری. [ خ ِ ل َ گ َ ] ( حامص مرکب ) حالت خجلت کشیدن. حالت خجالت کشیدن. حالت شرمساری. حالت شرمگینی. حالت خجلت زدگی :
نیز برآنم که ز خجلت گری
بازرسانم بدل جوهری.میرخسرو ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

حالت خجلت کشیدن حالت شرمگینی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم