جان برمیان

لغت نامه دهخدا

جان برمیان. [ جام ْ ب َ ] ( ص مرکب ) مستعد و ساخته. ( شرفنامه ٔمنیری ). مستعد و آماده. ( ناظم الاطباء ) :
ای قلمت با دوات طوطی و هندوستان
پیش زبان تو تیغ هندوی جان برمیان.سپاهانی ( از شرفنامه منیری ).|| وامانده شده از زندگانی. ( ناظم الاطباء ). منتظر مرگ. || مرده انگاشتن. ( شرفنامه منیری ).

فرهنگ فارسی

مستعد و ساخته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم