تفسیده گشتن

لغت نامه دهخدا

تفسیده گشتن. [ ت َ دَ / دِ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) تفسیده شدن. گرم گشتن. تفسیدن : و جوانان از جانبین چالش و سواران بر رقعه حرب پیاده فرومیکردند تا تنور حرب تفسیده گشت. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

تفسیده شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال احساس فال احساس فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت