بیمار بانی

لغت نامه دهخدا

بیماربانی. ( حامص مرکب ) بیماروانی. پرستاری. تمریض. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بیمار وانی . پرستاری . تمریض .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم