بهم ماندن

لغت نامه دهخدا

بهم ماندن. [ ب ِ هََ دَ ] ( مص مرکب ) بهم مانستن. شبیه یکدیگر بودن.

فرهنگ فارسی

بهم مانستن ٠ شبیه یکدیگر بودن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ارمنی فال ارمنی فال لنورماند فال لنورماند