ببر خوی

لغت نامه دهخدا

ببرخوی. [ ب َ ] ( ص مرکب ) که خوی ببر دارد. تندخوی : روزی صیادان پیلی وحشی گرفتند بادحرکت ، آتش سرعت ، کوه پیکر، ببرخوی. ( سندبادنامه ص 56 و 57 ).

فرهنگ فارسی

که خوی ببر دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ارمنی فال ارمنی فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال چوب فال چوب