بای تگین

لغت نامه دهخدا

بای تگین. [ ت َ ] ( اِخ ) ( ... حاجب ) از امرا و کسان سلطان مسعود غزنوی و ظاهراً از جانب او پس از مرگ آلتونتاش خوارزمشاه روی کار آمدن پسر وی هارون مقیم خوارزم و دربار هارون بوده است : و هارون پسر خوارزمشاه جباری شده است و لشکر میسازد... و بایتگین حاجب و آیتکین شرابدار و قلباق و هندوان و بیشتر مقدمان محمودی این را سخت کاره اند اما به دست ایشان چیست که با خیلها برنیایند. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 422 ).
بای تگین. [ ت َ ] ( اِخ ) ( ... زمین داوری ) نام والی ناحیت زمین داور در زمان سلطان محمود غزنوی و او از نخستین غلامان سلطان محمود و سخت مورد توجه وی بوده است. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 106 و 107 و 108 شود.
بای تگین. [ ت َ ] ( اِخ ) نام غلام بونصر مشکان بوده است و تا سال 451 هَ. ق. که ابوالفضل بیهقی تاریخ خود را می نوشته حیات داشته است. بیهقی گوید: «غلام استادم ( یعنی بونصر مشکان ) بجای است ( یعنی زنده است )، مردی جلد و کاری و سوار و به شورانیدن همه سلاحهااستاد، چنانکه انباز ندارد ببازی گوی ، و امروز سنه ٔاحدی و خمسین و اربعمائه ( 451 هَ. ق. ) که تاریخ رابدین جای رسانیدم خدمت خداوند سلطان بزرگ ابوالمظفرابراهیم اناراﷲ برهانه میکند خدمتی خاص تر». دستگیری علی قهندزی به تدبیر و به دست همین بایتگین صورت گرفت. و رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 561 و 562 شود.

فرهنگ فارسی

نام والی ناحیه زمین داور در زمان سلطان محمود غزنوی است

فرهنگ اسم ها

اسم: بای تگین (پسر) (ترکی)
معنی: از امرای سلطان مسعود غزنوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال قهوه فال قهوه فال جذب فال جذب