یاوار

لغت نامه دهخدا

یاوار. ( ص ، اِ ) در این شعر ناصرخسرو ظاهراً لغتی در یاور است :
خردمند با اهل دنیا به رغبت
نه صحبت نه کار و نه یاوار دارد.ناصرخسرو.و رجوع به آوار شود.

فرهنگ فارسی

درین شعر ناصرخسرو و ظاهرا لغتی در یاور است . خردمند با اهل دنیا برغبت نه صحبت نه کار و نه یاوار دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم