گرم جوشی

لغت نامه دهخدا

گرم جوشی. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) محبت و اختلاط کردن. ( آنندراج ) ( غیاث ). اختلاط بسیار کردن. ( مجموعه مترادفات ص 29 ). || تپاک نمودن. ( آنندراج ) ( غیاث ). اضطراب. بی قراری.

فرهنگ فارسی

۱ - معاشرت و اختلاط بسیار . ۲ - اضطراب بیقراری .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال احساس فال احساس فال حافظ فال حافظ