کیسک

لغت نامه دهخدا

کیسک. [س َ ] ( اِ مصغر ) کیسه خرد و کوچک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کیس. خرد و کوچک ٠

فرهنگستان زبان و ادب

{utricle , utriculus} [زیست شناسی- علوم گیاهی] 1. کیسه ای کوچک یا اندامی کیسه مانند که در علف دریایی وجود دارد و پر از هواست 2. پیرابَری با غشا یا پوستۀ نازک
{utricle , utriculus , utriculus vestibuli} [زیست شناسی] یکی از دو کیسۀ غشایی داخل دهلیز گوش که بزرگ تر از دیگری است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت