کوپل

لغت نامه دهخدا

کوپل. [ پ َ ] ( اِ ) شکوفه و بهاردرخت را گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). شکوفه. ( آنندراج ). کوبل :
چو باغ عدل تو شد تازه ، ز ابر جود شدند
سهیل و زهره در آن باغ لاله و کوپل.ادیب صابر ( از فرهنگ رشیدی ).و رجوع به کوپل شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - شکوفه و بهار درخت . ۲ - اقحوان اکحوان : الاقحوان کوبل .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال چوب فال چوب