کوشیار

لغت نامه دهخدا

کوشیار. ( اِخ ) بر وزن هوشیار نام حکیمی بوده است از گیلان و بعضی گویند نام حکیمی بوده است از فارس و شیخ ابوعلی سینا شاگردی او کرده است و با کاف فارسی هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ). اصح گوشیار است. ( حاشیه برهان چ معین ) : در حقایق آن علم و دقایق آن فن درجه کمال داشت ، در حل مشکلات مجسطی بوریحان به تفهیم او محتاج بودی و بومعشر به اعشار فضل او نرسیدی ، و فاخر به شاگردی او مفاخر شدی ، کوشش کوشیار از مرتبه او متقاصر آمدی... ( مرزبان نامه ).
برکوشیار آمد از راه دور
سری پرارادت دلی پرغرور.سعدی ( بوستان ).رجوع به گوشیار در همین لغت نامه و تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 261 و 271 شود.

فرهنگ اسم ها

اسم: کوشیار (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kušyār) (فارسی: کوشيار) (انگلیسی: kushyar)
معنی: داده ی فرشته، ( = گوشیار )، [از گوش ( نام فرشته )، یار ( پسوند مبدل «داد» به معنی داده ) ]، روی هم به معنی داده ی فرشته، [گونه ی دیگر این واژه ( گوشیار ) در برخی منابع فارسی «نگهبان چهار پایان» معنی شده است]، ( اَعلام ) کوشیار گیلانی [قرن و هجری] ریاضیدان و اخترشناس ایرانی، از مردم گیلان، مؤلف زیج جامع، کتاب اسطرلاب، الابعاد والاجرام، فی اصول حساب الهند، [از گوش ( نام فرشته ) + یار ( پسوند مبدل ' داد ' به معنی داده ) ]، روی هم به معنی داده فرشته، ( در اعلام ) نام ابوالحسن کیا گوشیار بن لبان باشهری گیلانی منجم بزرگ، نام داوری ایرانی در سپاه کیخسرو و در هنگام نبرد با افراسیاب، ]گونه ی دیگر این واژه ( گوشیار ) در برخی منابع فارسی ' نگهبان چهار پایان ' معنی شده است[، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال قهوه فال قهوه فال ارمنی فال ارمنی