کلاشی.[ ک َل ْ لا ] ( حامص ) قلاشی. ( ناظم الاطباء ). پول درآوردن از کسان با سماجت. و با کردن صرف می شود. عمل کلاشی.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کلاش شود. کلاشی. [ ] ( اِخ ) اسم طایفه ای از ایلات کرد ایران است که در قلعه جوانرود، ترخان آباد، باباخانی ، زهاب ، ماکوان و شهرزور کرمانشاهان سکنی دارند. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 59 ).