کظیم

لغت نامه دهخدا

کظیم. [ ک َ ] ( ع ص ) فروخورنده خشم. کاظم. || مرد اندوهگین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج )( از اقرب الموارد ) : وابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم. ( قرآن 84/12 ). || ( اِ ) کلیددان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

فرو خورنده خشم کاظم . یا مرد اندوهگین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم