لغت نامه دهخدا
کانی سفید. [ س َ / س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان روانسه شهرستان سنندج واقع در 14هزارگزی جنوب باختری روانسه در کنار راه فرعی سنجابی به جوانرود. ناحیه ای است واقع در دشت ، سردسیر و دارای 150 تن سکنه. از رودخانه دولت آباد مشروب میشود. محصولاتش غلات دیم و لبنیات است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
کانی سفید. [ س َ /س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔشهرستان سنندج. واقع در 30هزارگزی شمال باختری دیواندره و 1هزارگزی شمال راه شوسه دیواندره به سقز. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 80 تن سکنه است آب آنجا از چشمه تأمین میشود. و محصولاتش غلات ، توتون و حبوب است. شغل اهالی زراعت است. از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
کانی سفید. [ س َ / س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج واقع در 10هزارگزی جنوب باختری جوانرود و دارای 30 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
کانی سفید. [ س َ / س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گل تپه فیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 60هزارگزی شمال خاور سقز. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 100 تن سکنه. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات ، توتون ، لبنیات و تنباکو است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).