وکره

لغت نامه دهخدا

( وکرة ) وکرة. [ وَ رَ ] ( ع اِ ) وکر. آشیانه ٔمرغ ، گو مرغ نباشد در وی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || ( مص ) نشستن مردم. ( تاج المصادر بیهقی ). || بیضه در زیر گرفتن مرغ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). خایه در زیر گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ). || به آشیانه وارد شدن. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ).
وکرة. [ وَ ک َ رَ ] ( ع اِ ) مهمانی بنای نو. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).
وکرة. [ وُ رَ ] ( ع اِ ) آبخور. || جای فرودآمدن در آب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آبخور جای فرود آمدن در آب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود