نفساء

لغت نامه دهخدا

نفساء. [ ن ُ ف َ /ن َ ف َ / ن َ ] ( ع ص ) زن زجه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). زن بسیارزا. ( مهذب الاسماء ). زاج. ( از السامی ). زایسفان. زایسبان. ( از مهذب الاسماء ). زجه. زاهو. ( یادداشت مؤلف ). ج ، نِفاس ، نُفاس ، نُفُس ، نُفس ، نوافس ،نفساوات ، نُفَّس ، نُفّاس . || زن مبتلای به نفاس. ( یادداشت مؤلف ).

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:نفاس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم