نساح

لغت نامه دهخدا

نساح. [ ن ُ ] ( ع اِ ) ریزه و شکسته خرما و ریزه غلاف خرما و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ریزه و خرده خرما و پوست خرما که در ته خنور باقی ماند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

ریزه و شکست. خرما و ریز. غلاف خرما و مانند آن ٠ ریزه و خرد. خرما و پوست خرما که در ته خنور باقی ماند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال فنجان فال فنجان فال ارمنی فال ارمنی فال درخت فال درخت