ناشاکر

لغت نامه دهخدا

ناشاکر. [ ک ِ ] ( ص مرکب )ناسپاس. کافرنعمت. که سپاسگزار نیست. کفور. که ناشکری می کند. مقابل شاکر، به معنی سپاسگزار :
گفتم ای باد اینک آنجارفت خواهم پیش او
تو مرا از شاعران ناشاکر فضلش مدان.فرخی.آنکه او شاکر بود باشد ز خیل الاکرمین
و آنکه ناشاکر بود باشد ز خیل الاَّخرین.منوچهری.رجوع به شاکر شود.

فرهنگ فارسی

(صفت ) آنکه سپاسگزار نیست حق ناشناس مقابل شاکر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال قهوه فال قهوه فال فنجان فال فنجان فال اوراکل فال اوراکل