رخت انداختن. [ رَ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) یا رخت انداختن در جایی. کنایه از اقامت کردن. از حرکت بازایستادن و ماندن. توقف کردن در جایی : گفتی از آن حجره که پرداختند رخت عدم در عدم انداختند.نظامی.سپه را یکی بانگ برداشت سخت که دیگر مران خر بینداز رخت.( بوستان ).