الف دادن

لغت نامه دهخدا

الف دادن. [ اِ دَ ] ( مص مرکب ) الفت دادن. مونس کردن. خوگر کردن. سازوار گردانیدن. دوست گردانیدن. رجوع به اِلف و اُلفَت شود: ایلاف ؛ الف دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) :
لطف باری این پلنگ و رنگ را
الف داد و برد از ایشان جنگ را.مولوی.لطف حق این شیر را و گور را
الف داده ست این دو ضد دور را.مولوی.

فرهنگ فارسی

الفت دادن . مونس کردن خو گر کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ارمنی فال ارمنی فال ورق فال ورق