باستین

لغت نامه دهخدا

باستین. [ س ِ ]( اِ ) در تحفةالاحباب میوه ای را گویند که توی درخت ( ؟ ) باشد و باشین هم روایت شده. ( فرهنگ شعوری ج 1 ورق 180 ). باشتین. ( ناظم الاطباء ). رجوع به باشتین شود.
باستین. ( اِخ ) قریه ای است در یک فرسنگی جنوبی رامهرمز. ( فارسنامه ناصری ). ظاهراً صورتی از باستی است و رجوع به باستی شود.

فرهنگ فارسی

میوه را گویند که توی درخت باشد

فرهنگ اسم ها

اسم: باستین (پسر) (فارسی) (تلفظ: bastin) (فارسی: باستین) (انگلیسی: bastin)
معنی: بردبار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس