بستور

لغت نامه دهخدا

بستور. [ ب َ ] ( اِخ ) در اوستا بست وایری . نام پسر زریر ( برادر گشتاسب ) این نام در کتب فارسی مانند شاهنامه به نستور تصحیف شده. ( مزدیسنا ص 252 و صفحات بعد و حاشیه برهان چ معین ص 278 ). نام پهلوان ایرانی و پسر خسروپرویز که بلفظ نستور تحریف شده از «وستاورو، وستور، بستور» اوستایی. ( فرهنگ شاهنامه شفق ص 54 ). رجوع به سبک شناسی ج 1 ص 313 و فرهنگ ایران باستان ص 260 شود.

فرهنگ فارسی

در اوستا بست و ایری نام پسر زریر این نام در کتب فارسی مانند شاهنامه به نستور تصحیف شده نام پهلوان ایرانی و پسر خسروپرویز که بلفظ نستور تحریف شده ٠

فرهنگ اسم ها

اسم: بستور (پسر) (اوستایی، پهلوی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: bastur) (فارسی: بستور) (انگلیسی: bostur)
معنی: نام پسر زریر برادر گشتاسپ، این نام در اوستا «بَستَوَری» یا «بَستَوَئیری» به معنی «جوشن بسته» آمده است، ( اَعلام ) در داستان های ایرانی پسر زریر ( برادر گشتاسپ ) است که در نبرد با سپاه ارجاسپ فرماندهی پشت سپاه ایران را داشت، وقتی پدرش در جنگ با تورانیان کشته شد، نوجوانی کم سن و سال بود، او به میدان جنگ رفت و انتقام خون پدر را گرفت، در شاهنامه و یادگار زریران داستان دلاوری هایش آمده است، ( اوستایی ) این نام در اوستا ' بَستَوَری ' یا ' بَستَوَئیری ' به معنی ' جوشن بسته ' آمده است، ( در اعلام ) پسر زریر است که در نبرد با سپاه ارجاسپ فرماندهی پشت سپاه ایران را داشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال نخود فال نخود فال مکعب فال مکعب فال تک نیت فال تک نیت