لغت نامه دهخدا
جزولی. [ ج َ ] ( اِخ ) سیدعلی بن محمد جیانی. او راست : نوازل سیدی ابراهیم بن هلال.این کتاب در فقه مالکی است. ( از معجم المطبوعات ).
جزولی. [ ] ( اِخ ) شیخ محمدبن سلیمان بن ابی بکر مکنی به ابوعبداﷲ. وی از مشاهیر علما و بزرگان حسنی بود. او راست کتابی مشهور بنام : دلائل الخیرات و شوارق الانوار فی الصلاة علی النبی المختار. ( از ریحانة الادب ) ( از قاموس الاعلام ترکی ). در معجم المطبوعات سلسله نسب وی بکمال تر بدین صورت آمده : محمدبن عبدالرحمان بن ابی بکرسلیمان سملالی از سادات حسنی بود. همچنین اضافه میکند که صاحب ترجمه مردی فقیه بود و در تصوف تألیفاتی داشت. برخی در حق او گفته اند: وی نخبه دهر و وحید عصر خود بشمار میرفت. او شریعت را که در غرب رو به نیستی مینهاد زنده کرد و نور حقیقت را که رو به خاموشی بود چون خورشید نورانی کرد. ( از معجم المطبوعات ).
جزولی. [ ج َ ] ( اِخ ) عیسی بن عبدالعزیز مکنی به ابوموسی. مؤلف مقدمه مشهوری است در نحو موسوم به «جزولیه ». ( از عیون الانباء ج 2 ص 74 ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی عیسی بن عبدالعزیزبن یللبخت شود.