ابن زبعرى

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
ابوسعد عبدالله بن زبعری بن قیس بن عدی از تیره بنی سهم و از دشمنان نخستین پیامبر و اسلام.
وی از شعرای بنام عصر جاهلی بود و برخی او را بدیع گوی ترین شاعر مکه دانسته اند؛ هر چند برخی دیگر چون زبیر بن بکار چنین باوری ندارند. وی اشعاری در ستایش و سرزنش افراد و اقوام داشت و همین امر گاه او یا قومش را دچار مشکل می کرد؛ چنان که شعرش در ستودن هاشم بن عبدمناف و اطعام او در خشکسالی، حسادت امیّة بن عبد شمس را برانگیخت و نزاعی را پیش آورد و نیز هجوی که درباره بنی قصی بن کلاب سرود، برای او دردسر آفرید.
اشعار وی گاه مایه صلح و مانع انتقام جویی نیز می شد؛ به هر روی، سروده های ابن زبعری درباره تاریخ جاهلیت از مستندات مورخان است. شعرهای او گاهی در محاوره ها نیز بکار می آمد؛ چنان که یزید پس از واقعه کربلا به شعری از وی در بزرگی شیوخ مکه و قریش استناد کرد: لیت اشیاخی ببدر شهدوا.
این که ابن زبعری در جاهلیت از چه موقعیتی برخوردار بوده، در تاریخ روشن نیست. فقط گفته اند که در «حِلْفُ المُطَیّبین» شرکت داشت و همیشه پای بندی خود را به آن نشان می داد. با ظهور اسلام و آغاز دعوت آشکار پیامبر صلی الله علیه و آله او در شمار دشمنان اسلام قرار گرفت و با شعر و شمشیر با اسلام و مسلمانان به ستیز برخاست.
گفته اند: او یکی از سه شاعری است که پیامبر صلی الله علیه و آله را در مکه هجو کرده است. وی در بازداری دیگران از گرایش به اسلام نیز می کوشید؛ از این رو برخی او را از بزرگترین دشمنان اسلام شمرده اند.
نقل است که گاهی از طرف سران قریش مورد بی مهری قرار می گرفت؛ چنان که وقتی خواست به دارالندوه درآید تا مشورت بنی قصی را بشنود، مانعش شدند؛ بدین روی شعری در نکوهش و هجو آنان بر در دارالندوه نوشت که آزارش را در پی داشت و در نهایت به ناچار در ستایش آنان نیز اشعاری سرود.
ابن زبعری تا سال فتح مکه (8 هجری) در سپاه مشرکان بود و در تقویت آنان و تضعیف سپاه اسلام شعر می گفت. پس از جنگ بدر برای کشته شدگان قریش مرثیه ای خواند که مشرکان را به تدارک نیرو و انتقام جویی برانگیخت و حتی با سه تن دیگر مأموریت یافت تا دیگر تیره های اطراف مکه را نیز به مبارزه با مسلمانان فراخواند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم