تلخ گفتار

لغت نامه دهخدا

تلخ گفتار. [ ت َ گ ُ ] ( ص مرکب ) کسی که سخنان وی درشت و تلخ باشد. ( ناظم الاطباء ). تلخ سخن :
ز شورش کردن آن تلخ گفتار
ترشرویی نکردم هیچ در کار.نظامی.چو مرد ترشروی تلخ گفتار
دم شیرین ز شیرین دید در کار.نظامی.معلم کتابی را دیدم در دیار مغرب ترشروی و بدخوی و تلخ گفتار. ( گلستان ).

فرهنگ فارسی

کسی که سخنان وی درشت و تلخ باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم