لغت نامه دهخدا
ازین بی گناهیش نخجیروار
گرفتند شیون به هر کوهسار.فردوسی. || برائت. ( یادداشت مؤلف ) :
جائی که برق عصیان بر آدم صفی زد
ما را چگونه زیبد دعوی بی گناهی ؟حافظ. || عصمت. ( یادداشت مؤلف ) :
کنون در پیش شهری و سپاهی
ز من بنمود خواهد بی گناهی.( ویس و رامین ).