فریرون

لغت نامه دهخدا

فریرون. [ ف َ ] ( ص ، اِ ) کسی و چیزی باشد که بازپس رود نه بطریق صلاح یعنی روزبه نباشد. ( برهان ) ( صحاح الفرس ). فرارون :
چون دلت از بلخ شد به یمگان خرسند
پس چه فریدون بسوی تو چه فریرون.ناصرخسرو.رجوع به فرارون شود.

فرهنگ معین

(فَ ) نک فرارون .

فرهنگ عمید

= فرارون
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم