دندان گرفتن

لغت نامه دهخدا

دندان گرفتن. [ دَ گ ِرِ ت َ ] ( مص مرکب ) دندان کشیدن. برکندن دندان و دورکردن او را. ( آنندراج ). رجوع به دندان کشیدن شود.
- دندان گرفتن از کسی ؛ کشیدن دندان وی. ریختن دندان او. ( از یادداشت مؤلف ). محروم کردن کسی از دندان :
از آن ، دندان ز پیران گردش افلاک می گیرد
که از غفلت همی دارد به پیری لب گزیدن را.صائب ( از آنندراج ).|| گزیدن. گاز گرفتن. گاز زدن. ( یادداشت مؤلف ). زر. عذم. ( تاج المصادر بیهقی ). ازم. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

دندان کشیدن . بر کندن دندان و دور کردن او را .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم