گوشت تلخ

لغت نامه دهخدا

گوشت تلخ. [ ت َ ] ( ص مرکب ) بداَدا. بدگوشت. ( یادادشت مؤلف ). نچسب. بدعنق. بدخلق.

فرهنگ معین

(تَ ) (ص مر. ) (عا. ) بداخلاق ، بدمعاشرت .

فرهنگ عمید

بدخو، بدخلق.

فرهنگ فارسی

بد خلق بدادا : تمام هستی و شئون زندگانی وی با از دست دادن یک شوهر گوشت تلخ پر مدعا از بین رفته است .

ویکی واژه

(عا.)
بداخلاق، بدمعاشرت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال امروز فال امروز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شمع فال شمع