دانشنامه اسلامی
داستان ملاقات ام اسلم هم چنین است که می گویند: وی برای ملاقات با رسول خدا به خانه ام سلمه یکی از همسران آن حضرت وارد شد. اما ام سلمه گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله برای انجام کاری بیرون رفته است، ناچار ام اسلم نزد ام سلمه ماند تا این که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به خانه آمد و ام اسلم سوال خود را این طور مطرح کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت، من کتاب های آسمانی را مطالعه کرده ام و بدست آورده ام که هر پیامبری وصی و جانشینی دارد و جانشین خود را هم در زمان حیات خویش به مردم معرفی می کند.
مثلا حضرت عیسی بن مریم علیه السلام چنین کرده است، حال وصی تو کیست؟ پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: وصی من در زمان حیات و بعد از وفات من، یک نفر است. سپس آن حضرت یک مشت سنگریزه را از زمین برداشت و آن را در کف دست خود نرم کرد، تا جائی که سنگریزه ها به صورت خاک نرمی درآمد و بعد نگین انگشتر خود را که کار مهر کردن را نیز انجام می داد، روی خاک گذاشت و فرمود: وصی من از هم اکنون و بعد از وفاتم کسی است که قدرت چنین کاری را داشته باشد!
ام اسلم، می گوید: وقتی چنین قدرت و علامتی را درباره وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله کشف کردم، به نوبت به خانه امام علی علیه السلام و فرزند او امام حسن علیه السلام و سپس امام حسین علیه السلام رفتم و این قدرت فوق العاده و نشانه وصایت رسول خدا را، در آن سه بزرگوار دریافت داشتم و بدست آوردم که وصی پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام و بعد فرزند بزرگ او حسن علیه السلام و سپس فرزند دیگر او حسین بن علی علیه السلام می باشند.
وی با توجه به این که اهل تحقیق و مطالعه بود، با مشاهده این عمل پیغمبر صلی الله علیه و آله درباره اوصیای آن حضرت به حقیقت دست یافت و دنبال کار خود رفت و پس از شهادت حسین بن علی علیه السلام هم در کربلا به خدمت علی بن الحسین، امام زین العابدین علیه السلام رسید و این قدرت معنوی فوق العاده را نیز از آن حضرت مشاهده نمود و به اطاعت او گردن نهاد.
احمد صادقی اردستانی, زنان دانشمند و راوی حدیث