ارمیون

لغت نامه دهخدا

ارمیون. [ اَ م َ ] ( ص ) زیرک. عاقل. ( برهان ). و لغت نامه ها ( ( ارطیون ) ) را نیز بهمین معنی آورده اند و ظاهراً یکی تحریف دیگری باشد. رجوع به ارطیون شود.
ارمیون. [ اَم َ / اَ وَ ] ( اِ ) سنگی است در زمین روم که هرچند آنرا بشکنند مخمس شکسته شود. ( برهان ). سنگی سفید است مخطط بازرق و در شکل مخمس باشد و چندانک بشکنند پارهای او مخمس افتد، بروم بیشتر باشد. ( نزهة القلوب ).
ارمیون. [ اَ م َ ] ( اِخ ) حکیمی است رومی. ( برهان ). در لغت نامه ها ( ( ارطیون ) ) را نیز حکیمی رومی دانسته اند و ظاهراً یکی تحریف دیگری است. و رجوع به ارطیون شود.

فرهنگ فارسی

حکیمی رومی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ فال تماس فال تماس