لغت نامه دهخدا
- بی هوا رفتن ؛ غیرملتفت رفتن. ( یادداشت مؤلف ).
- بی هوا گفتن ؛ ناگهان گفتن. بی مطالعه و بیوقت سخن گفتن. یکهو گفتن.
|| دور از احتیاط. با بی پروایی. ( یادداشت مؤلف ) :
از آن پس چو تازی تو کک را رواست
کنون رفتن تو بکین بی هواست.( ملحقات شاهنامه ٔفردوسی ).