بی سواد

لغت نامه دهخدا

بی سواد. [ س َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + سواد ) آنکه خط خواندن نتواند. ( ناظم الاطباء ). که خواندن و نوشتن نداند. ( یادداشت مؤلف ). ناخوانا. نانویسا. ناخوانده. امی. عامی : بی سواد کور است. || که معلومات بسیار و عمیقی ندارد: آدمی بیسواد. ( یادداشت مؤلف ). کم مایه در دانش.

فرهنگ عمید

کسی که خواندن و نوشتن نداند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه خواندن و نوشتن ندارند . ۲ - بی علم بی معرفت .

دانشنامه عمومی

بی سواد (فیلم ۱۹۶۲). بی سواد ( به هندی: Anpadh ) فیلمی محصول سال ۱۹۶۲ و به کارگردانی موهان کومار است. در این فیلم بازیگرانی همچون مالا سینها، بالراج ساهنی، درمندرا، بیندو، آریونا ایرانی ایفای نقش کرده اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم