غمگین شدن

لغت نامه دهخدا

غمگین شدن. [ غ َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) غمناک شدن. غم و اندوه داشتن. رجوع به غمگین گشتن شود :
در دژ ببستند و غمگین شدند
پر از غم دل و دیده خونین شدند.فردوسی ( شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 1 ص 401 ).تو از مرگ من هیچ غمگین مشو
که اندر جهان این سخن نیست نو.فردوسی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) غم داشتن اندوهناک شدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم