ترکمان

لغت نامه دهخدا

ترکمان. [ ت ُ ] ( نف مرکب ) بمعنی ترک مانند است. ( برهان ). ترک مانند و ماناترک. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کلمه بعد شود.
ترکمان. [ ت ُ ک َ ] ( اِخ ) لقب طایفه ای هم هست از ترکان بی اعتدال. گویند این طایفه از اولاد یافث بن نوح نیستند. ( برهان ). نام طایفه ای است معروف و مشهور از گرگان استراباد تا خوارزم و از آنجا تا بلخ و بخاراو سمرقند و مرو و سرخس.ایلات ایشان صحرانشینی کنند و به خیمه و خرگاه و الاچیق ، ییلاق و قشلاق گزینند و چندین طایفه اند و بعضی از ایشان در آذربایجان سالها سلطنت داشتند و در تواریخ مسطور است. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). لقب طایفه ای معروف که در پایه فروتر از ترکان اند. ( آنندراج ) ( بهارعجم ). نام قومی از ترک... و در سراج نوشته که چون اینها از ترکان پایه کمتر دارند چنین موسوم شدند یعنی مانند ترکان و بعضی نوشته که مرکب نیست. ( غیاث اللغات ). اصلی است ترکان را به غایت نامردم و ناداشتند وقیل به فتح تا. ( شرفنامه منیری ). طایفه ای از ترکان صحرانشین که اکنون مطیع و منقاد و محکوم دولت روس اند و در ترکستان متفرق باشد. ( ناظم الاطباء ). ترکمان یا ترکمن نام قومی است ترک در آسیای مرکزی. این نام از قرن پنجم هجری ( یازدهم میلادی ) نخست به شکل جمع فارسی «ترکمانان » توسط نویسندگان ایرانی مانند گردیزی وابوالفضل بیهقی استعمال شده و بهمان معنی که اغز درترکی و غز در عربی و فارسی بکار رفته. میدانیم که غزان نخست در مغولستان سکونت داشتند و در کتیبه های ارخون متعلق به قرن هشتم میلادی ، ذکر ایشان در مغولستان رفته. اغزان مزبور را ترک محسوب داشته اند نه ترکمان ، ترکمانان ، را فقط در جانب مغرب یاد کرده اند، نخست با تلفظ «تو کو مونگ در دایرة المعارف چینی قرن هشتم میلادی ( تونگ تین فصل 193 ). بقول تونگ تین ، کلمه توکومنگ نام دیگریست که بکشور سوک تاک یعنی کشور آلانان اطلاق شده و اینان در آغاز تاریخ میلادی در مشرق تا مسیر سفلای سیردریا مستقر بودند و آنجا در قرن چهارم هَ. ق. ( دهم میلادی ) مقر اصلی اغزان بود. در کتب جغرافیایی عرب ، ترکمان ( الترکمان یا الترکمانیون ) فقط توسط مقدسی در شرح چند شهر واقع در شمال و شمال غربی «اربیجاب » یا «سیرام » که موقع آن درست معلوم نیست ، آمده در باب اصل کلمه ترکمان در قرن پنجم اطلاعی نداشته و اینکه آن را از ترکیب فارسی «ترک مانند» گرفته اند. ( محمد کاشغری ج 3 ص 307 ). وجه اشتقاقی عامیانه است ( همین وجه اشتقاق درمتن برهان نقل شده است ). بعلت مهاجرت های ترکمانان بسوی مغرب ، زبان و قیافه آنان تعدیل شد، بقسمی که بین ایشان و بقیه ترکمانان فقط شباهتی مختصر باقی ماند. امروزه ترکمانان در آسیای مرکزی و شمال گرگان و خراسان سکونت دارند. سلسله های ترکمان که در ایران دوره اسلامی حکومت کرده اند: قراقوینلو ( 780 - 874 هَ. ق. )، آق قوینلو ( 780 - 980 هَ. ق. )، قاجاریه ( 210 - هَ. ق. 1304 هَ. ق. ).( حاشیه برهان چ معین ). ج ، تراکمه :... را فرموده ایم با جمله ترکمانان نیشابور نزدیک تو آیند... و ترکمانانرا دل گرم کرده. بخمارتاش سپرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 267 ). از خراسان به حدیث ترکمانان و آمدن ایشان به حدود مرو و سرخس و بادغیس و باورد وفسادهای بافراط که میرود. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 440 ). و دو سالار محتشم نیز با لشکرها به بلخ و تخارستان اند. چگونه ممکن گردد ترکمانان رودبار را قصد مرو کردن و از بیابان برآمدن. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 453 ).

فرهنگ فارسی

یکی از بخشهای سه گانه شهرستانها میانه که از شمال محدود است به سراب از جنوب بخش مرکزی از باختر بستان آباد دارای آب و هوای سالم و ییلاقی . خط آهن میانه و مراغه از جنوب این بخش میگذرد . جمعیت بخش در حدود ۵۹٠۸۹ تن است . مرکز بخش ترکمان میباشد که ۲۷۵۱ تن سکنه دارد و عهد نامه معروف ترکمانچای بین ایران و روسیه در این محل بسته شد .
۱- ( اسم ) ۲- فردی از قوم ترکمان
دهی از دهستان باراندوز چای است که در بخش حومه شهرستان رضائیه و ۲٠ هزار گزی جنوب خاوری رضائیه قرار دارد جلگه معتدل است و ۱٠٠ تن سکنه دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم