لغت نامه دهخدا
بند و گشاد. [ ب َ دُ گ ُ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) حل و عقد. ( آنندراج ):
زمانه ملکی کز کلک خاتمش در ملک
هزار بند و گشاد و هزار برگ و نواست.انوری.هر بند و گشادی که بتو بازبسته بود تا تو عمل نکردی کجا گشاده شد. ( کتاب المعارف ).
ببین به بند و گشاد ستم ظریفی ناز
ره سؤال نبست و در جواب ببست.واله هروی ( از آنندراج ).