معنی برسخان | لغت یاب

برسخان

لغت نامه دهخدا

برسخان. [ ب َ س ُ ] ( اِخ ) نام قریه ای است به دو فرسنگی بخارا و منسوب بدان را برسخی گویند. ( از معجم البلدان ) ( از الانساب سمعانی ).
برسخان. [ ب َ س َ ] ( اِخ ) شهری است در اقصای ترکستان شرقی در حدود ختن و این غیر بَرْسُخان است که یاقوت گوید قریه ای است بر دو فرسنگی بخارا. ( حواشی چهار مقاله چ معین ص 65 ). شهری است بر کنار دریا، آبادان و بانعمت و دهقان او از خلخ است ولکن هوای تغزغز خواهند. ( حدود العالم چ دانشگاه ص 83 ).

دانشنامه آزاد فارسی

برسخان نام قبیله ای ترک تبار و شهری در کرانة جنوبی دریاچة ایسیغ کول، جمهوری قرقیزستان. به روایتی برسخان نام یکی از پسران افراسیاب بوده که این شهر را بنا کرده و نام خود را بر آن گذاشته است و به روایتی دیگر نام رام کنندة اسب های یکی از پادشاهان ایغور به این شهر داده شده است. سبکتگین، بنیانگذار سلسلة غزنوی، در این شهر متولد شد. تا اواسط قرن پنجم قراخانیان در برسخان حکومت می کردند، ولی بعد از این تاریخ اثری از این نام دیده نمی شود. برسخان مهم ترین مرکز و یکی از راه های بازرگانی با چین بوده است.