عیار کردن

لغت نامه دهخدا

عیار کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) وزن کردن. عیارگرفتن. رجوع به عیار و عیار گرفتن شود :
من اینجا کنم نقد خود را عیار
خود آنجا بیامرزد آمرزگار.میرخسرو ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

وزن کردن عیار گرفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال زندگی فال زندگی فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه