لامعه
( لامعة ) لامعة. [ م ِ ع َ ] ( ع ص ) تأنیث لامع. || ( اِ ) جان دانه کودک. ( منتهی الارب ). یافوخ.
= لامع
درخشان، پیش سرکودک که نرم است وجاندانه میگویند
( اسم ) مونث لامع جمع : لوامع ۲- جان دان. کودک یا فوخ .
اسم: لامعه (دختر) (عربی) (تلفظ: lāme‛e) (فارسی: لامِعه) (انگلیسی: lamee)
معنی: درخشان، روشن، تابان، درخشنده، تابنده