شایست

لغت نامه دهخدا

شایست. [ ی ِ ] ( مص مرخم ) امکان. || شاید بود : دوم را پهنا و عرض خوانند و سوم را ستبر او عمق خوانند و این هر سه اندرجسم بشایست بود گاهی. ( دانشنامه علائی ص 74 ). || ( ن مف مرخم ) حلال. مباح. روا. مقابل ناشایست.
- شایست و نشایست ؛ حلال و حرام. رجوع به شایستن شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) شایستن سزاوار بودن . ۲ - امکان . ۳ - ( اسم ) حلال جایز مقابل نشایست ناشایست . یا شایست و ناشایست ( نشایست ) . ۱ - روا و ناروا . ۲ - حلال و حرام .
امکان یا شاید بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال مکعب فال مکعب فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس