خترب

لغت نامه دهخدا

خترب. [ خ ُ رُ ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج العروس ).
خترب. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) یاقوت بنقل از عمرانی آنرا نام موضعی می آورد. محتملاً همان ماده قبل است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فکر
فکر
عمیق
عمیق
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
توانگر
توانگر