دراز دامان

لغت نامه دهخدا

درازدامان. [ دِ ] ( ص مرکب ) درازدامن. که دامانی دراز دارد:مُذالَة؛ زره درازدامان. و رجوع به درازدامن شود.

فرهنگ فارسی

دراز دامن که دامانی دراز دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال زندگی فال زندگی فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت