لغت نامه دهخدا
راست خواهی نظر حرام بود
برچنین روی و باز بر دگری.سعدی.بر آنکس بود زندگانی حرام
که او را نماند پس از مرگ نام.امیرخسرو.- حرامش باد ؛ بر او گوارا مباد ( نفرین است ) :
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
که از صفای درون با یکی نظر دارد.سعدی.نظر بروی تو انداختن حرامش باد
که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد.سعدی.